برای تو

برسد به دست کسی که بی نهایت دوستش دارم

برسد به دست کسی که بی نهایت دوستش دارم

برای تو

دلم برات تنگ شده همین و فقط همین

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

بی بی معصومه

يكشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۲۱ ب.ظ

چند وقتی میشد به خونه قدیمیش سری نزده بودم داخل که رفتم همه چی سرجاش بود مرتب مرتب همون خونه کاه گلی قدیمی که وقتی بارون میومد سقف چوبیش چک....چک...چک....انگار باهامون حرف میزد
نگاهم افتاد به شومینه ای که دلش پر بود از آتیشای قرمز و نارنجی که زبونه میکشیدن و اتاق کوچیک بی بی معصومه رو گرم تر میکردن...یهو صداش اومد:

 
- چرا ایستادی ننه بشین برات چایی بریزم.


صورتمو برگردوندم همون صورت گرم و پر فروغ هشت سال پیش بود با همون دستای لرزون و صدای گرمش:
 
-میدونستم میای...بالاخره باید میومدی....نمیشد که ننه سری به من نزنی...!واسه همینم از دیشب برات سیب زمینی گذاشتم توی آتیش شومینه  میدونستم دوس داری...!

سیب زمینی...!
چه روزایی بود دور کرسی بزرگ توی اتاق جمع میشدیم و میزدیم توی سر و کله همدیگه بعد بی بی با یه سبد پر از سیب زمینی های ریز فویل گرفته میومد سمت شومینه و یکی یکی با همون دستای لرزونش سیب زمینیا رو میچید توی دل آتیش
باز دوباره صدام زد...

_خوب شد اومدی ننه خیلی وقت بود دیگه کسی بهم سر نمیزد.
 
از روی  چراغ نقتیش کتری رو گذاشت پایین و نمیدونم دوباره چی توش ریخته بود که عطرش خونه رو اینجوری پر کرده بود.
این خونه کوچولو پر بود از بو های مختلف بوی نفت... بوی چوب... بوی کاهگل... بوی آتیش و زغال داغ...بوی سیب زمینی آتیشی...آخ بوی سیب زمینی آتیشی....!
بی بی معصومه چایی رو به سمتم گرفت:

-بخور ننه نوش جونت گوارای وجودت
.
.
.
+کجایی...میگم خونه خوبیه ....جاشم خوبه،بکوبی برج بسازی میلیاردر میشی..!

صدای معمار بود...!
رشته افکارم پاره شد و وقتی چشمامو باز کردم دیگه نه شومینه گرم و روشن بود نه بی بی معصومه و دستای لرزونش کنارم نشسته بود
فقط تا چشم کار میکرد....سرما بود و تاریکی
دوباره صداها تو سرم پیچید:

+بی بی چرا خونت انقد گرم و روشنه؟

_ننه قربون قد و بالات برم چیزی که خونه رو گرم و روشن میکنه دل آدماست هرچی دلت روشن تر و گرم تر باشه خونه ای که توش زندگی میکنی هم قشنگ تره...!

آره راست میگفت ما خیلی وقت بود تو حصار آهن و سیمان طبقه به طبقه تاریک تر شده بودیم و سرد تر و آهنی تر .


#دیبا

۰۱/۱۰/۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دیبا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">