برای تو

برسد به دست کسی که بی نهایت دوستش دارم

برسد به دست کسی که بی نهایت دوستش دارم

برای تو

دلم برات تنگ شده همین و فقط همین

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

ماهی کوچولو

شنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۳۷ ب.ظ

اولین باری که به چشماش نگاه کردم، همون حوض دایره ای  که عکس آسمون شب افتاده داخل آبش.یکی وسط چشماش ایستاده بود.کسی که هر لحظه برام ناشناخته تر میشد.

انگار ایلیا بود که میخواسته لب حوض وضو بگیره ؛عکسش افتاده  توی آب یه قطره از اشک چشماشو برداشته  و باهاش وضو گرفته ؛ولی چشماش عاشق ایلیا شده بود .

واسه همینم هیچ وقت نتونسته بود عکسشو فراموش کنه از اون به بعد هرکی که میومد لب حوض ، ایلیا رو نشونش میداد انگار اونم عاشق بود عاشق ایلیا وهرکی میومد کنار حوض سراغ ایلیا رو ازش میگرفت.

منم از همون آدمایی بودم که رفتم لب حوض چشماش  آب بخورم ایلیا رو توی حوض دیدم خواستم ببینم کیه؟

یهو نمیدونم چیشد پام سُر خورد افتادم توی آب حوض من که شنا بلد نبودم داشتم غرق میشدم.

یهویی از آسمون یه فرشته با لباسای طلایی و بال نقره ای اومد کنار حوض چوب دستیشو توی هوا چرخوند و من شدم یه ماهی قرمز توی حوض چشماش.

از اون به بعد هی چرخیدم چرخیدم و چرخیدم  هی رقصیدم و رقصیدم و رقصیدم...!

انقدر رقصیدم که چشماش خندید

وقتی چشماش خندید فرشته کوچولو با لباسای طلایی و بال نقره ای یه نگاهی کرد تو چشمای من و خندید

ایلیا تو آسمون یه نگاهی به خدا کرد و دید خدا داره رقص ماهی کوچولو داخل حوض سیاه چشماشو نگاه میکنه و لبخند میزنه

ایلیا وقتی لبخند خدا رو دید سجاده شو پهن کرد و نمازشو خوند همون نمازی که به خاطرش رفته بود لب حوض تا وضو بگیره ....!

 

 

ایلیا: حضرت علی

۰۱/۰۹/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
دیبا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">