دلتنگی
یه آیه ای هست تو قرآن میگه حتی ضاقت علیهم الارض
ینی کار به جایی میکشه که زمین به این بزرگی تنگ میشه بهت همه چی از بیرون رو به راهه ها ولی درونت پره از خفگی پره از احساس ناامیدی پره از دلتنگی اینجوریه که دنیا با همه بزرگیش بهت فشار میاره و استخوناتو خورد میکنه و انگار یکی داره قلبتو مچاله میکنه از وقتی رفتی دچار شدم به همچین حسی انگار قلبم بعد تو با هر تیک و تاک ساعت مچاله میشه
من عاشق نشده بودم تا وقتی تو رو دیدم وقتی تو رو دیدم وقتی بوی یاس روی لباساتو حس کردم تازه فهمیدم عشق چیه تازه طعم وابستگی شدید به یه آدمو حس کردم من عاشق شده بودم و خودم نفهمیدم چجوری اتفاق افتاد توام عاشق شدی یک سال جنگیدی یک سال کاری کردی که من گریه نکنم که حالم بد نباشه که داغون نباشم اما نشد که نشد همه چی فشار میاورد خودت داشتی پرپر میشدی و نمیذاشتی احساسش کنم و هر موقه بهم پیام میدادی بهم انرژی مثبت میدادی اما دیگه نشد طاقت نیاوردی و گفتی دوسم داری و رفتی و منو با یه عالمه خاطره خوب تنها گذاشتی ولی قلبمون باهمه میدونم این آخر راه ما نیست یه روز برمیگردی و باهم ادامه این راهو درست میکنیم فقط اگه یه روزی این نوشته ها رو خوندی که خودم توی این دنیا نبودم بدون که خیلی دلم برات تنگ شده ....همین....
یه روزی چیه
یه روزی دیره
چای سرد شده
پرنده تو قفسش مرده
من عجولم؟
یا راست راستی باید تا دیر نشده برگرده؟