۲۳:۲۸۲۹
تیر
این روزها روز های عجیبیه
روزهایی که به خاطر اومدن یه مهمون ناخونده همه باید تو خونه هامون بمونیم و بیرون نریم
این روزها روز های عجیبیه
روزهایی که به خاطر اومدن یه مهمون ناخونده همه باید تو خونه هامون بمونیم و بیرون نریم
چشمانت قهوه قاجاری
گیسوانت جنگل
لب هایت الماس کوه نور
گونه ات هم جاده ابریشم
و تو
کتاب تاریخی
در قفسه های خیال
امروز عجیب دلم هوس از تو نوشتن کرده
تو که از شدت دوری و جدایی روی نقطه کور ذهنم ایستاده ای
خودکارم گلایه دارد.
از نماندن هایت
از نبودن هایت
و...
از رفتن ناگهانی ات
نگاهت...!
تک تیر انداز نقطه صفر مرزی
که در ذهنم...
واژه ها را...
نشانه می رود.
و...!
هر لحظه...
شعری...
در من...
شهید می شود